کد مطلب:315442 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:228

کیفیت بیرون آمدن عباس از شریعه و نحوه شهادت آن جناب
چون از آب بیرون شد یك نظر به اطراف كرد ببیند از كدام طرف به خیمه ها نزدیكتر است و جمعیت لشگر كمتر است منقول است كه راوی گفت: دیدم یك سر و گردن از تمام لشگر بلندتر است، پس گویا به نظر آمد كه از كنار نخلستانها سهلتر و زودتر می توان آب را به خیمه ها رسانید، پس متوجه خیمه ها شد از آن راه. اسحق بن جثوه گفت حمله كردیم بر او به حمله واحده و مثل ملخهای طائره تیر به جانب او انداختیم تا جلد او مثل قنفذ از كثرت سهام گردید و آن جناب با این حالت حمله كرد «فتفرقوا عنه هاربین كما یتفرق الغنم عن الذئب و غاض فی اوساطهم حتی قتل منهم علی ما نقل جماعة كثیرة [1] ؛ [وقتی عباس (ع) به سوی دشمن حمله كرد] همگی مانند گوسفندانی كه از گرگ فرار می كنند پراكنده شده و از مقابل آن حضرت گریختند، [اما] حضرت خود را در میان آنان افكند و افراد بسیاری را به درك واصل نمود».

و به روایت ابومخنف صد و هشتاد سوار از آن كفره به قتل رسانید و این رجز می خواند [2] .



لا ارهب الموت اذا الموت رقی

حتی اواری فی المصالیت لقی



نفسی لنفس المصطفی الطهر وقا

انی انا العباس اغدوا بالسقاء



و لا اخاف الشر یوم الملتقی



1- من از مرگ آن هنگامی كه صلا بردارد بیمی ندارم، تا اینكه پیكر من نیز در میان دلیر مردان به خاك افتد.

2- جانم به فدای جان پاك و مطهر محمد مصطفی (ص)، منم عباس (ع) كه كارم سیراب سازی تشنگان است.

3- و از مرگ و مصیبت در مصاف با دشمن هراس ندارم.

پس زید بن ورقا - علیه اللعنة - كمین كرد از عقب نخله و معاونت كرد دیگری او را و شمشیری بر دست راست آن جناب زد و دست مباركش را قطع كرد. پس به چابكی شمشیر را به دست چپ گرفت و حمله كرد بر آن قوم و حال آنكه مشك بر قفاء او بود این رجز را خواند:



والله ان قطعتموا یمینی

انی احامی ابدا عن دینی



و عن امام صادق الیقین

نجل النبی الطاهر الامین [3] .



1- به خدا سوگند اگر (چه) دست راستم را قطع كردید ولی من همیشه حامی دین خود هستم.

2- و از امامی كه دارای یقین راست و درست بود و نواده ی پیامبر پاك و امین نیز بود حمایت می كنم.



[ صفحه 188]



این كلمه كه فرمود: احامی ابدا عن دینی یعنی همیشه حامی دین خود هستم. این وظیفه هر متدینی است كه دائما طرفدار دین باشد و از جان و مال و دست و قدم خود در راه دین مضایقه نكند و قتال نمود آنقدر كه از جهاتی ضعف بر وجود مباركش وارد آمد، از جهت عطش و زخم بسیار از جهت كثرت تیرها و رفتن خون بسیار از بدن شریف و قطع دست مبارك. معذلك یگانه دلیر شجاع باز دشمنان را دفع می نمود، تا آنكه كمین كرد حكیم بن الطفیل الطائی - علیه اللعنة - از پشت نخله، بیرون آمد و دست چپ آن حضرت را از بند دست جدا نمود و هر دو دست را خفیة انداختند، چرا كه مثل پدر بزرگوارش اسدالله علیه السلام، كسی را جرأت مقاتله و مقابله حضوری با او نبود. پس این اشعار را انشاء فرمود:



یا نفس لا تخشی من الكفار

و ابشری برحمة الجبار



مع النبی السید المختاری

قد قطعوا ببغیهم یساری



فاصلهم یا رب حر النار [4] .



1- ای نفس! از كافران نترس، تو را به رحمت خدای جبار مژده باد.

2-همراه پیامبر كه سروری برگزیده است، آنها دست چپم را به ظلمشان قطع كردند.

3- پروردگارا آنان را وارد آتش سوزان كن.

پس تیری به مشك آب خورده و آبها ریخت و نقض شد مقصود آن جناب و یداه تنضخان دما فحملوا علیه یعنی از دو دست مباركش خون می پاشید. پس حمله كردند بر آن مظلوم فوقف العباس متحیرا در این موقع آن حضرت به حالت حیرت ایستاد، چرا كه نه آب دارد به سمت خیمه ها رود و نه دست دارد با دشمن جنگ كند و نه غیرت می گذارد راه فرار پیش گیرد. ناگاه تیری آمد به سینه ی مباركش و به روایت دیگر حكیم بن طفیل - علیه اللعنة - از وراء نخله عمودی از آهن بر سر مباركش زد.

ففلق هامته و انصرع عفیرا علی الارض یخور بدمه و هو ینادی یا اباعبدالله علیك منی السلام الا لعنة الله علی القوم الظالمین [5] .

پس فرقش شكافت و چون ماهی سرخ گون بر زمین افتاد و در خون خویش غلطید و ندا سر داد، یا اباعبدالله درود من بر تو باد، و لعنت خدا بر گروه ظالمان و ستمگران.



[ صفحه 189]




[1] اسرار الشهادات ج 2 ص 403.

[2] مقتل ابومخنف ص 179.

[3] همان.

[4] منتهي الامال ج 1 ص 279، اعيان الشيعه ج 1 ص 608.

[5] تظلم الزهراء ص 120، ترجمه العباس (سردار كربلا) ص 288.